روستای سلیمان بلاغ  از توابع بخش مرکزی شهرستان زنجان در استان زنجان در بخش قره پشلو است. جمعیت روستا براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال1395شمسی 75نفر است و در آن اسکان دارند. در سالهای اخیر  ازامکانات اولیه رفاهی، شامل اب لوله کشی بهداشتی و گاز شهری و تلفن محروم است و تنها از نعمت برق برخوردارشده است. گویش رایج زبان ترکی آذربایجان است. فاصله آن از شهر زنجان حدود 70کیلومتر و از شهر میانه حدود 80کیلومتر می باشد.روستای بسیار خوش آب وهوا، با زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل ، که از شرق به روستای گل تپه و از غرب به روستای حاجی سیران و  از شمال به روستای ام اباد و از جنوب به روستای بیرونده منتهی میشود.شغل تمامی ساکنین آن که بطور دائم در آن زندگی می کنند کشاورزی ودامداری می باشد.ازمحصولات آن میتوان گندم ،جو، نخودو عدس و درختان میوه  را نام برد.

در این ۵ یا ۶ سال اخیر تعدادی بصورت ییلاقی وتفریحی، مهاجرت مع به روستا داشته اند،بخصوص درتابستان ها که هوا خنک ومعتدل است اقدام به خانه سازی به سبک شهری نموده وبه امور کشاورزی می پردازند. انتظار می رود این مسئله درسالهای آتی رواج بیشتری در این روستا داشته باشد.از تاریخ بنا و قدمت این روستا هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد. اینکه ساکنان فعلی آن از کجا آمده اند و از چه سالی این مکان را به عنوان ست گاه خود بر گزیده اند و علت نام گذاری این روستا چه بوده است، یا تعداد جمعیت آن در دوره های مختلف چه میزان بوده است و هزاران سوال دیگر، برای هیچ کدام جواب درستی وجود ندارد! آنچه در مورد این روستا برای همه مشخص است(مثل اغلب روستاهای همجوار) اطلاعات جسته و گریخته ایست که به صورت شفاهی سینه به سینه نقل شده است، آن هم حداکثر مربوط به صد سال اخیر است، قبل از آنرا هاله ای از تاریکی، تاریخ گذشته این روستا را فرا گرفته است بعداز انقلاب روستا بیشترتوسط شورای منتخب مردم و دهیاری  اداره میشود.قبل از انقلاب بخصوص قبل ازسال ۱۳۴۲نظام ارباب رعیتی حاکم بوده، اربابها خود را مالک تام الاختیار روستا وزمینهای کشاورزی می دانستند.بخاطر همین از تمام محصولات کشاورزی حتی دامی روستائیان سهم داشتند واز رعایا بهره می گرفتند.و خان معروف روستای سلیمان بلاغ ارسلان خان می باشد.نظام ارباب رعیتی ریشه در تاریخ چند صد ساله کشور ما دارد.

تقسیمات اراضی

 در سال ۱۳۴۱باطرح "انقلاب سفید" واجرای اصول شش گانه توسط محمد رضا شاه پهلوی بر سلطه وسیطره هزار ساله اربابان وخوانین آنها بر روستاها خاتمه داده شد بر همین اساس ،طرح تقسیمات اراضی که یکی از اصول شش گانه شاه بود پس از رفراندوم در سراسر کشور به اجرا در آمد.زمینهای کشاورزی از سلطه خوانین در آمدو بین  کشاورزان روستا تقسیم شد.در روستای ما ارسلان خان ست دائمی داشتو بعد از او کدخداهامسئولیت امور را برعهده داشتندونماینده آنها محسوب می شدند

در زمان قبل از انقلاب معمولافردي با كياست و سياست و عاقل از بین اهالی روستا به عنوان "كد خدای روستا"جهت رسيدگي به امور اداري و سياسي روستا تعيين مي شد كه وظيفه اش همكاري و هماهنگي درامورات مختلف روستا بود .دراصل کدخدا ها رابط بین دولت ومردم وخوانین محلی بودند. مسئولیت جمع آوری بهره سالانه محصولات کشاورزان ودامی روستائیان برای خوانین بودند.

از وظائف دیگر کدخداها حل و فصل دعاوي و اعلام اسامي جواناني كه به سن سربازي رسيده اند  و نيز رسيدگي ونظارت به مشكلات عمومي روستا مانند كم آبي و كنترل مهاجرت و ورود و خروج افراد از داخل وخارج روستا و حفاظت از جان و مال مردم بود

همانطوریکه ازحافظه تاریخی بزرگان روستا مشخص است،در این صدسال اخیر به ترتیب سید اکبروبعد از آن حاج غلامعلی سعادتی کدخدای این روستا بوده اند. با عنایت به اینکه این افراد ازبین مردم روستا انتخاب وانتصاب می شدند،تاحدودی سعی میکردند، طرف مردم را داشته باشندوازظلم وستمی که در بعضی ازروستاهاتوسط خوانین واربابها برمردم روا می شد، در روستای ما کمتر اتفاق می افتاد.

در مورد اصول شش گانه  که به انقلاب سفید شاه وملت در دهه چهل معروف شد، لازم است،مطالب هر چند مختصر برای خوانندگان عرض نمایم که ازمعروفترین ومهمترین این اصول  همانطورکه ذکر شد. لغو نظام ارباب رعیتی وتقسیم زمین بین کشاورزان ودیگری طرح اعزام سپاه دانش به روستاها،برای باسواد کردن روستاییان بود.

تقسیم بندی کل ارضی روستای سلیمان بلاغ

*توجه:روستای سلیمان بلاغ مجموعا 48جفت می باشد که هر جفت برابر است با 2 جو می باشد که به عبارت دیگر می شود 96 جو

توضیح بر اینکه هر جفت به معنی 2 راس گاو نر و یا تقریبا 50 هکتار می باشد

جمع اوری مطالب :دوست خوبمون اقای هاشم یوسفی

در سال 1341 جمعیت ایران حدود ۲۲ میلیون نفر بود که 75 درصد آنها در روستاها زندگی می‌کردند و اکثراً بی سواد بودند. به علاوه امکانات آموزشی به طرزی نامتعادل بین شهرها و روستاها تقسیم شده بود. به طوری که 24درصد از معلمین در روستاها و 76درصد در شهرها تدریس می‌کردند به عبارتی تنها یک چهارم از معلمین متعلق به 75درصد جمعیت روستانشین بود و معلمین شهری نیز علاقه‌ای به رفتن به روستاها نداشتند. درچنین شرایطی تشکیل سپاه دانش برای با سواد کردن انبوه جمعیت بی سواد روستاها می‌توانست راهگشا باشد. برطبق این اصل مقرر شد جوانان دیپلمه‌ای که می‌خواهند خدمت سربازی انجام دهند با گذراندن یک دوره آموزشی برای آموزش به روستاها اعزام گردند.برای جلو گیری از اطاله کلام از توضیح وشرح اصول دیگر خوداری می کنیم. فقط به ذکر فهرست اصول شش گانه اکتفا می کنیم.

اصول شش گانه :

وقایع تاریخی و جمعیتی روستا

  یکی از وقایع تلخ وناگوار تاریخ این روستا وقوع جنگ جهانی اول و ورود روسها در فاصله سالهای ۱۲۹۵تا۱۲۹۶شمسی درزمان احمد شاه قاجار  به اذربایجان میباشد. جنگی که ازمرداد۱۲۹۳ آغازشد،تاآبان ۱۲۹۷شمسی به مدت ۵۱ماه ادامه یافت.با توجه با اینکه این جنگ مربوط به دولتهای قدرتمند آن روزمثل آلمان، روسیه ،انگلستان،امپراطوری عثمانی بود؛کشور ما از ابتدای جنگ بی طرفی خود را اعلام کرده بود.روسیه بخاطر ترس ازاشغال شدن ایران توسط کشورهای رقیب مثل آلمان وعثمانی دست به این اشغال زد. در آن زمان کل استان فعلی زنجان بخاطر همجواری با اذربایجان و قسمتهایی از حومه خلخال به اشغال روسها در می آید.قسمت جنوبی کشور توسط انگلستان وقسمت غرب  مثل همدان وکردستان توسط عثمانی اشغال می شود. متاسفانه روستای سلیمان بلاغ هم بصورت موقت ست گاه قوشون روس درمی آید. البته چند روز قبل ، ماموران دولتی وخانهای محلی خبر ورود روسها رابه اطلاع مردم می رسانند. متاسفانه بسیاری از اهالی خروج از روستا را جدی نمی گیرند.درآخرین لحظات دارایی واموال خود را  برداشته به همراه اهل وعیال به روستاهای اطراف مثل داش بلاغ ، و یا ارمغان خانه می روندو برخی شهرهای شمالی مثل رشت و انزلی و به گفته بعضی از رویتایان به پهلوی سفر کرده و اقامت گزیدند.

این روستاها مکانهای امنی بودند،آسیب کمتری از حضور روسها دیدند. همه مهاجرین بعد از مدتی به روستا برمیگردند.تعدادی کمی هم برای همیشه ازروستا خارج شده و باز نمی گردند.این ایام سخت وطاقت فرسا که حدود نه ماه طول می کشد.درفصل تابستان وموقع برداشت محصول بوده در چنین وضعی روستائیان  مجبور بودندبا دست خالی باآذوقه اندک درمکان غربت زندگی کنند.همچنین کم بود آذوقه وشیوع بیماریهای واگیردارو قحطی سختی کار را دو چندان میکرد.

حرفهاوصحبتهای بسیاری از بزرگان روستا ، خبرازروزهای سخت آن ایام رامی دهد،درمورد وضع واوضاع آشفته حومه روستا آقای محمدقلی مجد نویسنده کتاب "قحطی بزرگ ونسل کشی در ایران   (۱۹۱۹-۱۹۱۷)"چنین بیان می کند: قحطی شدیدی در دوران جنگ اول جهانی در اذربایجان واطراف آن درحدود سالهای ۱۲۹۶شمسی در اواخر دوران قاجار در اثرخشکسالی وحضور قوای روس اتفاق افتاد.وی معتقد است تعدادی زیادی بر اثر قحطی وبیماریهای ناشی از سوء تغذیه از بین رفتند.آقای" مجد"دولت انگلیس راعامل ومسبب این فاجعه می داند. او اظهارمیدارد درآن زمان بخشی بزرگی از محصولات کشاورزی صرف تامین نگهداری نیروهای روس وانگلیس در ایران می شد. که در نتیجه به کاهش شدید موادغذایی در داخل ایران انجامید، انگلستان برای سلطه هر چه بیشتر بر ایران مانع ورودمواد غذایی از آمریکاوکشورهای دیگرمیشد. 

ورود واقامت روسها در این منطقه (روستای ما)از اواسط تابستان 1295شروع و تااوایل بهار 1296هجری شمسی ادامه پیدا میکند. بر اثرکمبودآب و نزولات آسمانی خشکسالی نسبتا وسیعی درتابستان 1296شمسی در حومه روستای و دیگر نواحی حومه اذربایجان اتقاق می افتد. قحطی شدیدی که آقای محمد قلی مجد در کتاب خودتحت عنوان قحطی بزرگ ونسل کشی در ایران به آن اشاره میکند. . آقای مجد می گوید که هیچ کشوری به اندازه  ایران از جنگ جهانی اول  آسیب ندیده‌است.از دیدگاه او بزرگترین قحطی تاریخ ایران و همچنین بزرگترین فاجعهٔ تاریخ ایران از حمله مغولان قرن سیزدهم میلادی است . همان‌طور که اشاره شد، این واقعه یکی از مصائب بزرگ تاریخ ایران است که درباره آن مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمترشناخته شده‌است. از دیدگاه وی یک سوم از جمعیت ایران حدود 8میلیون نفربه سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین می روند چهل سال طول  کشید تا دوباره جمعیت ایران به مرز بیست میلیون نفر برسدنوشته ها وخاطرات ومشاهدات آقای احمد کسروی از شهر تبریز هم در سال1296شمسی موید همین مطالب است. 

  ژنرال دنسترول انگلیسی درباره اقدام انگلیس در خرید غله در ایران می‌نویسد: در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود. وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ از اذربایجان (منظور کل مناطق ترک نشین) می‌نویسد: "قحطی در این جا اسفناک است. ما گندم  هر خرواری حتی  ۴۰ تومان هم می‌خریم و امیدواریم کمتر از این مبلغ هم تهیه کنیمدر حالیکه  در پاییز 1295شمسی علارغم رشد روز افزون غلات هرخروار گندم کمتر از 8 تومان بود". . .   خریدبیش ازنیازگندم از انبار غلات توسط انگلیسی ها جهت ارتزاق قوشون  خود در ایران وحتی تهیه مواد غذایی سربازان مستقر در هند ،منجر به کمبود موادغذایی وقوع قحطی در ایران شد. همچنین مشاهدات آقای فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا در بغداد،که دربهار 1297شمسی طی سفری از بغداد به تهران مشاهدات خود را از مسیر سفربصورت خاطره از همدان نقل می کنند ازطرفی نوشته های آقای میروشنیکف روسی همه وهمه از فاجعه بزرگ انسانی آن زمان از حومه اذربایجان خبر می دهد .

این موضوع بسی جایی سئوال وتامل است که دراوضاع واحوال آشفته آن زمان  بسیاری از خوانین وبعضی ازمردم بخاطر بی سوادی وناآگاهی،بافروش انبارغلات خودبه انگلیسی ها وروسها، تاحدودی برقحطی سالهای  1296 و1297 شمسی دامن زدند.جالبتر اینکه هیچ کدام از مجتهدین وعلمای اعلام آن عصرسنتی ومذهبی،مثل قضیه تنباکو عصر ناصری فتوای مبنی برتحریم فروش هرنوع مواد غذایی به اجنبی را صادر نمی کنند .تا اندکی از وقوع این مصائب جلو گیری شود

در سده های قبل به علت بی سوادی وبی تفاوتی مردم نسبت به تاریخ گذشته و سرنوشت گذشتگان خود،متاسفانه اطلاعات بسیار اندکی از دوره های تاریخی این روستا وجود دارد.تا جائیکه هیچ نوشته یا اثری تاریخی مکتوب توسط هیچ شخصی وجود ندارد،تا شرح حال گذشتگان ما را در این روستای قشنگ وکوچک  نشان دهد . ولی آنچه در آثار بجا مانده از کنــده کاریهای اطراف روســتا مشخص است، این روســـتا ازقدمـــت زیــــادی برخوردار است و نا گفته های تاریخی آن بسیار زیاد است. 

       آنچه که از شواهد و قرائن مشخص است  از سال ۱۳۰۰هجری شمسی این روستا از رونق نسبتا خوبی نسبت به روستا های همجوار پیدا می کند.بطوریکه از روستاهای همجوار مثل گل تپه ، داش بلاغ و حتی از تاکستان  پذیرای مهاجرانی بوده است.جمعیت روستا در سال ۱۳۷۱شمسی بالغ بر 300نفرو40خانوار با50دانش آموز بوده بر اساس سر شماری مرکز آمار ایران در سال 1385جمعیت آن 244 نفر با 20 خانوار ، در سال1390شمسی جمعیت آن 100 نفربا 20خانوار و ۱۶دانش آموز رسیده است.متاسفانه موج بزرگی از مهاجرت ازسالهای ۱۳۵۴شمسی به شهرهای تهران ،کرج، شروع شده تا جائیکه تااکنون بیش از 100خانوار و یا بیشتر از این روستا به شهر های مذکور مهاجرت کرده اند.

روستای سلیمان بلاغ- زيبايي ها و جاذبه هاي طبيعي  با داشتن گونه هاي جانوري ارزشمندي در دل خود چو طبیعت بکر و دیدنی دارد تا جلوه هاي با ارزش خود اعم از گياهي و جانوري را به نمايش بگذارد.

 وجود گونه هاي شاخص حيات وحش و رويش انواع گياهان خوراكي و دارويي در ارتفاعات، زيبايي هاي خاصي را به روستای زیبای سلیمان بلاغ بخشيده است كه بايد با معرفي هرچه بهتر و بيشتر اين روستا زيبا و جذاب، از اين ظرفيت به شكل مطلوبي بهره برد. 
روستای سلیمان بلاغ زنجان در كنار گونه هاي جانوري و گياهي متنوع  و همچنين آثار طبيعي برخوردار است كه آنچنان شايد و بايد در معرفي آن، كار چنداني صورت نگرفته و از جمله مناطق میتوان: 

کوه ارگنه

اوغلان قیز

دلیکلی داش

ماتیز

شورشور

گویجالر

گرگان

تاخ تاخ

علی خان آقاجی

منجقلی گلین

علی خان چمنی

قالا قاباقی

تامیش بلاغی

ساری یاتان

گوشاجا

یارالی

بالی غایا و.

نام برد

روستای سلیمان بلاغ- زيبايي ها و جاذبه هاي طبيعي  با داشتن گونه هاي جانوري ارزشمندي در دل خود چون آهوان، و طبیعت بکر و دیدنی بي صبرانه در انتظار طبيعت گردان و گردشگران است تا جلوه هاي با ارزش خود اعم از گياهي و جانوري را به نمايش بگذارد.

 وجود گونه هاي شاخص حيات وحش و رويش انواع گياهان خوراكي و دارويي در ارتفاعات، زيبايي هاي خاصي را به روستای زیبای سلیمان بلاغ بخشيده است كه بايد با معرفي هرچه بهتر و بيشتر اين روستا زيبا و جذاب، از اين ظرفيت به شكل مطلوبي بهره برد. 
روستای سلیمان بلاغ زنجان در كنار گونه هاي جانوري و گياهي متنوع  و همچنين آثار طبيعي برخوردار است كه آنچنان شايد و بايد در معرفي آن، كار چنداني صورت نگرفته است. 
اين منطقه مستعد، از تپه هاي تاريخي بسيار ارزشمندي برخوردار است كه قدمت آنها به حدود 6 هزار سال قبل بر مي گردد که به اسم گالا که از سمت روستای بیرونده  ورودی روستا در سمت راست راهی خاکی می باشد و از روستا قابل مشاهده می باشد قرار دارد
مدير روابط عمومي اداره كل حفاظت محيط زيست استان زنجان، گفت: اين دشت های اطراف روستای سلیمان بلاغ زيبا و بكر به سبب وجود آهوان، شهرت جهاني يافته و در واقع بستر، زمينه و ظرفيت را براي جلب و جذب گردشگران داخلي و خارجي علاقه مند به گونه هاي جانوري شاخص به اين استان را فراهم كرده است. 
امجد باقري افزود: جست و خيز آهوان در ميان علفزارها، طراوت و زيبايي هاي طبيعت سلیمان بلاغ زنجان به عنوان تنها مامن و زيستگاه بازماندگان آهوان شمالغرب كشور را دو چندان كرده است.
وي اظهار داشت: وجود ظرفيت هاي بالايي چون انواع وحوش و گياهان ارزشمند، و قابل تامل است  
اين زيستگاه بكر و تماشايي آهوان به دلايل مختلفي چون فعاليت هاي كشاورزي، كشت هاي گسترده، افزايش گله هاي دام در منطقه، وجود سگ هاي گله و ولگرد، تغيير كاربري زمين ها، توسعه غيراصولي زمين هاي كشاورزي، تبديل زمين هاي ديم به قطعات كوچك، قطعه بندي و جزيره اي شدن زيستگاه، حفر بي رويه چاه هاي مجاز و غيرمجاز، خشكسالي و سرماي نامتعارف، احداث جاده در جوار زيستگاه هاي اصلي، تردد وسايط نقليه و شكار غيرمجاز، ناامن شده و كاهش جمعيت آهوان دشت سلیمان بلاغ را موجب شده است. 
توسعه بي رويه، روز به روز قلمرو آهوان زنجان را كاهش داده است به طوريكه ادامه اين روند و تهديد زيستگاه هاي آهوان خطر انقراض اين گونه جانوري  زنجان را به دنبال خواهد داشت كه در اين ميان مديريت اصولي تر زيستگاه اصلي آهوان زنجان مي تواند يكي از گزينه هاي مناسب براي كنترل و جلوگيري از تهديدات زيستي اين گونه جانوري شاخص باشد. 
قطع شدن مسيرهاي مهاجرت آهوان  يكي ديگر از عوامل تهديد كننده جمعيت آهوان اين دشت است و اين گونه جانوري قبل از احداث جاده و ساخت و سازهاي غيرمجاز در مسير مهاجرت، به اراضي شهرستان هاي ساوه و تاكستان آمد و شد داشتند ولي از آن پس از اين كار بازماندند و جفت گيري همخوني نيز باعث ضعف و كاهش زاد و ولدها شد. 
فصل جفت گيري آهوان در ماه هاي دي و بهمن و زمان زايمان نيز اواسط ارديبهشت و اوايل خرداد است و در صورت مناسب بودن شرايط آب و هوايي و حاكم بودن آرامش در زيستگاه، اغلب آهوان دو قلوزايي مي كنند اما اگر استرس داشته باشند در اين صورت تك زايي خواهند داشت. 
عمر آهوان بين 10 تا 12 سال است و شكار بچه آهوان از سوي عقاب ها، جانوران گوشتخواري چون گرگ، پلنگ، روباه و سگ هاي چوپان، نيز از ديگر تهديدات پيش روي در كاهش جمعيت آهوان زنجان محسوب مي شود. 
آهوان با كوچكترين تهديد از زيستگاه اصلي خود خارج مي شوند كه در اين صورت توسط افراد سودجو و فرصت طلب شكار شده و يا در برخورد با وسايط نقليه، تلف مي شوند

دشت های روستای سلیمان بلاغ در فصل زمستان به دليل وجود آهوان، شكارگاهي مطمئن براي گرگ هاي منطقه محسوب مي شود و بر اساس حدس و گمان، قريب 30 قلاده گرگ در دشت آهوان روستا و منطقه فيله خاصه نزديك به اين دشت زيست مي كنند. 
در فصول گرم سال گرگ هاي منطقه فيله خاصه و دشت های اطراف روستای سلیمان بلاغ زنجان به ارتفاعات كوهستاني مي روند اما در فصل زمستان كه اين مناطق پوشيده از برف شده و طعمه به سختي گير مي آيد به اين دشت آهوخيز باز مي گردند تا با آرامش و اطمينان خاطر شكار و گذران زندگي كنند. 
حملات گرگ ها به روستائيان و دام ها در اين 2 منطقه، شايد به ندرت اتفاق بيفتد چراكه وجود داراني چون آهو باعث مي شود اين حيوان درنده از طبيعت دور نشده و به جوامع انساني نزديك نشود. 
دشت های سلیمان بلاغ از وجود يك مركز نگهداري حيات وحش برخوردار است كه مامن گونه هاي جانوري اعم از داران و پرندگان زخمي و آسيب ديده است و آن دسته از جانوراني كه بنا به دلايلي از طبيعت جدا شده اند در اين مركز، تحت مراقبت هاي ويژه دامپزشكي قرار گرفته و پس از درمان، تيمار و بهبودي كامل، در زيستگاه اصلي خود رهاسازي مي شوند تا در سرزندگي ، باز هم سهيم باشند. 
مركز نگهداري حيات وحش زخمي و آسيب ديده محيط زيست اين استان در سال 86 در منطقه تحت مالكيت اين اداره كل واقع در باغ دشت سهرين ايجاد شده و وسعت آن قريب سه هكتار است. 
دشت سهرين كه جزو منطقه حفاظت شده سرخ آباد است علاوه بر آهو، زيستگاه جانوراني چون ، گراز، خرس قهوه اي، سمور سنگي، سنجاب زميني، رودك، كبك دري، هوبره، دال، عقاب، شاهين، غاز خاكستري، خوتكا، لك لك سفيد، باكلان، افعي البرزي، افعي شاخدار ايراني، افعي زنجاني  و غيره است. 
دامنه ارتفاعي منطقه سلیمان بلاغ 500 تا 2 هزارو 900 متر، بارندگي و دماي متوسط ساليانه به ترتيب 500 ميلي متر و 11 درجه سانتيگراد اين منطقه را داراي اقليم هاي نيمه خشك مديترانه اي معتدل كرده است. 
پوشش گياهي منطقه شامل ارس، گردو، سياه تلو، زاالك، انار وحشي، داغداغان، زرشك، زيتون، گون، آويشن، درمنه، كلاه ميرحسن، چوبك، لاله، مرزه و ثعلب از جمله گونه هاي گياهي منطقه هستند. 

انا یوردوم سلیمان بلاغیم با ترجمه فارسی
 بیر اوشاغام، آنام ســـن ســــن(من یک بچه ام و مادرم تویی)
خسته اولسام، داوام سن سن(اگر مریض بشوم،دارویم تو هستی)
آغاج اولسام،هاوام ســــن سن(درخت باشم،هوا ونفسم تویی)
اورک ائــــویم سنســـیز تــــالان(خانه دلم بدون تو ویرانه هست)
آنا یوردوم، سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام ،سلیمان بلاغ)
جئیران اولسام ، سن داغیمسان(اگر آهو باشم،تو کوه منی)
بولبول اولسام،سن باغیمســــان(اگر بلبل باشم،تو باغ منی)
سونبول اولسام،تورپاغیمـــــسان(اگر گندم باشو،تو خاک منی)
ســــرین سولار،سندن آخـــــان(ای جاییکه چشمه های سرد از تو روان میشود)
آنا یوردوم سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام،سلیمان بلاغ)
آغ بـــــــولوتلار، یور قانیندی(ابرهای سفید،لحاف و روانداز تو است)
مـــــرد اوغوللار قوربانیـندی(فرزندان مرد وعیار قربان تو است)
یول گورسدن ، قورآنینـــدی(و قرآنی که راه را نشان میدهد)
دوشمن لری ، درده سالان(ای کسیکه دشمنان را به درد می اندازی)
آنا یوردوم سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام،سلیمان بلاغ)
آغیزلاردا، چوخ گـــــزرسـن(در زبانها وحرفها همیشه می گردی)
هر آفت دن ، بر حذر سـن(از هر آفتی،به دور هستی)
قار-یاغیشلار ، سنه یاغان(بارانها و برفها ،برای تو می بارد)
آنا یوردوم ،سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام،سلیمان بلاغ)
قول-قانادیم ، هوسیم سن(بال وپرم،هوسم)
یورولمایان ، نفسیم ســـن(نفس خستگی ناپذیرمن)
من اوره یم ، قفسیم سن(من دل هستم وتو قفسم)
منه دایاق ، کومــک دوران(برمن تکیه داده ای و کمک منی)
آنا یوردوم ، سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام،سلیمان بلاغ)
من قوش اولسام ، سن پریم سن(اگر من پرنده باشم توبال من هستی)
زرگـــــر اولسام ، ســـن زریم سن(اگر طلا فورش باشم،طلای منی)
عاشیق اولسام ، دیل بریم ســـن(اگر عاشق باشم،دلبرم تو هستی)
عاشیق لری ، ســــای سیز اولان(آنکه عاشق هایش بیشمار هست)
آنا یوردوم ، سلیمان بلاغ(سرزمین مادری ام،سلیمان بلاغ)
گوزَللــــــرین ، گوزَلی ســـن(زیبای زیباترین هایی)
داد لی-دوزلـــو مزه لی سن(با مزه و با نمک و شیرینی)
آدین سنـین ، دیلــــده قالان(ای که اسمت در زبانها می ماند)     

کامنت بنویسید.